کد مطلب:62608 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:279

علی شخصیت دو نیروئی











علی از مردانی است كه هم جاذبه دارد و هم دافعه، و جاذبه و دافعه او سخت نیرومند است. شاید در تمام قرون و اعصار، جاذبه و دافعه ای به نیرومندی جاذبه و دافعه علی پیدا نكنیم. دوستانی دارد عجیب، تاریخی، فداكار، با گذشت، از عشق او همچون شعله هائی از خرمنی آتش، سوزان و پر فروغ اند، جان دادن در راه او را آرمان و افتخار می شمارند و در دوستی او همه چیز را فراموش كرده اند. از مرگ علی سالیان بلكه قرونی گذشت اما این جاذبه همچنان پرتو می افكند و چشمها را به سوی خویش خیره می سازد.

در دوران زندگیش عناصر شریف و نجیب، خدا پرستانی فداكار و بی طمع، مردمی با گذشت و مهربان، عادل و خدمتگزار خلق گرد محور وجودش چرخیدند كه هر كدام تاریخچه ای آموزنده دارند و پس از مرگش در دوران خلافت معاویه و امویان جمعیتهای زیادی به جرم دوستی او در سختترین شكنجه ها قرار گرفتند اما قدمی را در دوستی و عشق علی كوتاه نیامدند و تا پای جان ایستادند.

سایر شخصیتهای جهان با مرگشان همه چیزها می میرد و با جسمشان در زیر خاكها پنهان می گردد اما مردان حقیقت خود می میرند ولی مكتب و عشقها كه بر می انگیزند با گذشت قرون تابنده تر می گردد.

ما در تاریخ می خوانیم كه سالها بلكه قرنها پس از مرگ علی

[صفحه 31]

افرادی با جان از ناوك دشمنانش استقبال می كنند. از جمله مجذوبین و شیفتگان علی، میثم تمار را می بینیم كه بیست سال پس از شهادت مولی بر سر چوبه دار از علی و فضائل و سجایای انسانی او سخن می گوید. در آن ایامی كه سرتاسر مملكت اسلامی در خفقان فرو رفته، تمام آزادیها كشته شده و نفسها در سینه زندانی شده است و سكوتی مرگبار همچون غبار مرگ بر چهره ها نشسته است، او از بالای دار فریاد بر می آورد كه بیائید از علی برایتان بگویم. مردم از اطراف برای شنیدن سخنان میثم هجوم آوردند. حكومت قداره بند اموی كه منافع خود را در خطر می بیند دستور می دهد كه بر دهانش لجام زدند و پس از چند روزی هم به حیاتش خاتمه دادند. تاریخ از این قبیل شیفتگان برای علی بسیار سراغ دارد.

این جذبه ها اختصاصی به عصری دون عصری ندارد. در تمام اعصار جلوه هائی از آن جذبه های نیرومند می بینیم كه سخت كارگر افتاده است.

مردی است به نام ابن سكیت. از علما و بزرگان ادب عربی است و هنوز هم در ردیف صاحبنظران زبان عرب مانند سیبویه و دیگران نامش برده می شود. این مرد در دوران خلافت متوكل عباسی می زیسته- در حدود دویست سال بعد از شهادت علی- در دستگاه متوكل متهم بود كه شیعه است اما چون بسیار فاضل و برجسته بود متوكل او را به عنوان معلم فرزندانش انتخاب كرد. یك روز كه بچه های متوكل به حضورش آمدند و ابن سكیت هم حاضر بود و ظاهرا در آن روز امتحانی هم از آنها به عمل آمده بود و خوب از عهده برآمده بودند متوكل ضمن اظهار رضایت از ابن سكیت و شاید [به

[صفحه 32]

خاطر] سابقه ذهنی كه از او داشت كه شنیده بود تمایل به تشیع دارد، از ابن سكیت پرسید این دوتا (دو فرزندش) پیش تو محبوبترند یا حسن و حسین فرزندان علی؟ ابن سكیت از این جمله و از این مقایسه سخت برآشفت. خونش به جوش آمد. با خود گفت كار این مرد مغرور به جائی رسیده است كه فرزندان خود را با حسن و حسین مقایسه می كند! این تقصیر من است كه تعلیم آنها را بر عهده گرفته ام. در جواب متوكل گفت: «به خدا قسم قنبر غلام علی به مراتب از این دوتا و از پدرشان نزد من محبوتر است». متوكل فی المجلس دستور داد زبان ابن سكیت را از پشت گردنش درآورند.

تاریخ افراد سر از پا نشناخته زیادی را می شناسد كه بی اختیار جان خود را در راه مهر علی فدا كرده اند. این جاذبه را در كجا می توان یافت؟ گمان نمی رود در جهان نظیری داشته باشد.

علی به همین شدت دشمنان سرسخت دارد، دشمنانی كه از نام او به خود می پیچیدند. علی از صورت یك فرد بیرون است و به صورت یك مكتب موجود است، و به همین جهت گروهی را به سوی خود می كشد و گروهی را از خود طرد می نماید. آری علی شخصیت دو نیروئی است.

[صفحه 33]


صفحه 31، 32، 33.